یه تیکه از میزم حجم انبوهی از اشغالهای پاک کن مشاهده میشه یه خورده دیگه حرکت کنیم به سمت جلو با چهار جلد کتابهای یکی از یکی مزخرف تر که هرانامکان سقوتشون وجود داره مواجه میشیم با گردش گردن با انبوهی از چک نویسهای تمممممیز رو به رو میشیم و در نهایت به فیلم جذاااب divergent میرسیم که برای بار n ام داره پخش میشه و من هم برای بار n ام دارم فرقهی شجاعت لعنتی رو انتخاب میکنم و از خانواده جدا میشم اگه بخوام بقیهی اتاقمو شرح بدم باید دربارهی نود تا لیوانی و بشقابی که رو میزمه و یه عالمه کاغذهای مچاله شده و کتابها و لباس های پرت شده روی تخت و زمین صحبت کنم :/
داستان یک تحول (۲) بازدید : 238
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 22:21